ای خدایی که همه قلبها به نام تو آغاز می شود و همه عشق ها از نگاه تو سرچشمه می گیرد!
ای خدایی که واژه ها را آفریدی و به درختان توفیق دادی که مداد بشوند و به کاغذها همنشینی با شعرها را عطا فرمودی!
ای خدایی که برای خوشبختی دریاها باران را دمادم فرو فرستادی و به خاطر گل روی خورشید به کوهها گفتی هرگز راه نروند!
یک روز دروازه های ابدیت را به روی من باز کن! بگذار دمی در کوچه های بهشت بیاسایم!
ای خدایی که سراغت را از شمعها می توان گرفت و ستاره ها به شوق تو می درخشند!
ای خدایی که همه لاله ها تو را می خوانند و همه جاده ها دوست دارند به تو ختم شوند!
ای خدایی که در بادبادکهای کودکی من حضور داشتی و برایم شیرین تر از همه آب نباتها بودی!
روح مرا مثل پر پروانه ها زیبا کن! و مرا در میان گرگهای نفس وگناه تنها مگذار!
ای خدایی که از تمام باغهای شمال زیباتری و زیبایی آفرینه ها را دوست داری!
ای خدایی که گلها را همسایه دائمی من قرار دادی تا روزهای خوشبوی ازل را فراموش نکنم!
ای خدایی که هر روز و هر شب پشت پنجره خانه ام می آیی و مرا با خود به ملکوت می بری!
دلم را مالامال از عشق آینه ها کن و ابرهای مسافر را به سوی باغچه ام بفرست!